«شمع » شریعتی مزینانی علی

آشنایی با زادگاه معلم ا نقلاب دکتر علی شریعتی ، «مزینان» و اندیشه های متفکر بزرگ جهان اسلام.

ای نسل...

ای نسل  اسیر  وطنم:

تو می‌دانی که من هرگز به خود نیندیشیده ام
تو می‌دانی و همه می‌دانند که من حیاتم، هوایم، همه خواسته‌هایم به خاطر تو و سرنوشت تو و آزادی تو بوده است. 
تو می‌دانی و همه می‌دانند که هرگز به خاطر سود خود گامی برنداشته‌ام، از ترس خلافت تشیعم را از یاد نبرده‌ام.
تو می‌دانی و همه می‌دانند که نه ترسویم نه سودجو! 
تو می‌دانی و همه می‌دانند که من سراپایم مملو از عشق به تو و آزادی تو و سلامت تو بوده است، و هست و خواهد بود. 
تو می‌دانی و همه می‌دانند که دلم غرق دوست داشتن تو و ایمان داشتن تو است. 
تو می‌دانی و همه می‌دانند که من خودم را فدای تو کرده ام و فدای تو می‌کنم که ایمانم تویی و عشقم تویی و امیدم تویی و معنای حیاتم تویی و جز تو زندگی برایم رنگ و بویی ندارد
تو می‌دانی و همه می‌دانند که شکنجه دیدن به خاطر تو، زندان کشیدن برای تو و رنج کشیدن به پای تو تنها لذت بزرگ من است.

از شادی تو است که من در دل می‌خندم. 
از امید رهایی توست که برق امیدی در چشمان خسته ام می درخشد
و از خوشبختی توست که هوای پاک سعادت را در ریه هایم احساس میکنم
نمی توانم خوب حرف بزنم،نیروی شگرفی که در پشت این کلمات ساده و جملات ضعیف پنهان
کرده ام دریاب ! دریاب!
من تورا دوست دارم،همه روزها و شبهای زندگی ام،هرلحظه از زندگی ام بر این دوستی شهادت میدهند،شاهد بوده و هستند
آزادی تو مذهب من است
خوشبختی تو عشق من است
و آینده تو تنـــــــها آرزوی بزرگ زندگی من است. گفتگو های تنهایی.بخش اول. «مزینان فتو»

۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه

ای نسل اسیر وطنم...

۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه

کویر

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه

شب رو یای کویر،بوستان چشمه ی مزینان

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه

مزینان و تصاویر زیبایش

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه

قلم توتم من است

هر کسی توتمی دارد ، و توتم من " قلم " است .
هر قبیله ای توتمی را می پرستد ، که روح جد نخستین همه افراد قبیله در او حلول کرده است ، در او زنده جاوید است ، روح قبیله در او جسم گرفته است ، کشتن او ، خوردن او ، بر افراد قبیله اش حرام است ، بر قبیله های دیگر حرام نیست ، آنها بیگانه اند ، آنها توتمی دیگر دارند ، از خون و خاک و نژاد و تبار توتمی دیگرند ، فروختن و مبادله و ریسیدن پشم و دوشیدن شیر و کندن پوست و کشتن و خوردن هر توتمی بر افراد قبیله اش حرام است ، توتم خدای قبیله است ، رب النوع قبیله ، ناموس قبیله ، تجسم روح و شرف و قداست و حقیقت و شخصیت و تجلی ذات و نژاد و تبار و وحدت و اصالت و جوهر انسانی مشترک و ماهیت ماورائی مشترک تمامی قبیله است .
و قلم توتم قبیله من است . خدای همه قبایل ، خدای همه عالمیان بدان سوگند می خورد ، به هر چه از آن می تراود سوگند می خورد ، به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند می خورد .
و من؟
قلم خویشاوند آن من راستین من است ، عطیه روح القدس من است ، زبان دفترهای خاکستری و سبز من است ، همزاد آفرینش من ، زاد هجرت من ، همراه هبوط من و انیس غربت من و رفیق تبعید من و مخاطب نوع چهارم من و همدم خلوت تنهائی و عزلت من و یادآور سرگذشت و یادآور سرشت و بازگوی سرنوشت من است ، روح من است که جسم یافته است ، " آدم بودن من " است که شیئی شده است . معلم  انقلاب  دکتر  علی شریعتی   مزینانی «مزینان فتو»

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه

شریعتی معلم م معلمی شریعتی

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه

تصاویری از زادگاه معلم انقلاب دکتر شریعتی

۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه

و تو ای حسین .....

و اما تو ای حسین!


با تو چه بگویم ؟

" شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل "

و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی، ای خونی که از آن نقطه صحرا ، جاودان می‌طپی، و می‌جوشی، و در بستر زمان جاری هستی، و بر همه نسل‌ها می‌گذری، و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون می‌کنی، و هر بذر شایسته را، در زیر خاک ، می‌شکافی و می‌شکوفایی، و هر نهال تشنه‌ای را به برگ و بار حیات و خرمی می‌نشانی،


ای آموزگار بزرگ شهادت !

برقی از آن نور را بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن، قطره‌ای از آن خون را در بستر خشکیده و نیم مرده ما جاری ساز، و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را به این زمستان سرد و فسرده ما ببخش.


ای که "مرگ سرخ" را برگزیدی تا عاشقانت را از "مرگ سیاه" برهانی، تا با قطره خونت، ملتی را حیات بخشی، و تاریخی را به طپش آری، و کالبد مرده و فسرده عصری را گرم کنی، و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی!


ایمان ما ، ملت ما ، تاریخ فردای ما ، کالبد زمان ما


"به خون تو محتاج است

این که حسین (ع) فریاد می‌زند ـ پس از این که همه عزیزانش را در خون می‌بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی‌بیند ـ فریاد می‌زند که «آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سؤال انتظار حسین (ع) را از عاشقانش بیان می‌کند و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قایلند اعلام می‌نماید.

۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه

عبادت خداوند از دید گاه شریعتی

خدا ،عارف عاشق می خواهد ، نه مشتری بهشت!!!.. 
خدا از آدم های قالبی رام خشکه مقدس و یک بعدی بدش می آید، اگر نه چرا فرشته های مطیع و پاکش را که همگی از آغاز خلقتشان ((یا در حال رکوع اند و یا در حال سجود )) به پای آدم عصیان گر خطا کار خون ریز می افکند؟!!!
علی (ع) چرا چهار هزار خر مقدس حافظ قران و شب زنده دار صائم الدهر قائم اللیل را در نهروان به زیر شمشیر مردانه اش می گیرد؟؟؟...
خدا از آدم هایی که ضعف و زبونی خود را می خواهند با خدا پرستی جبران کنند ، بیزار است. از آنهایی که یک تخته شان کم است و جای خالی آن را ، با مذهب پر می کنند ، نفرت دارد. 
خدا آدم های ذلیل و طماع و ترسو و چاپلوس را دوست ندارد.
خدا دوست دار ((آشنا)) است.

عارف عاشق می خواهد ، نه مشتری بهشت!

۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وهومنه